در آن شب قدری که قدرش را نمی دید / دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت
در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت / در زیر لب«فزت برب الکعبه»را داشت . . .
در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است/ در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز / مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است . . .
ناله کن اى دل به عزاى على(ع) / گریه کن اى دیده براى على(ع)
پیش حسین و حسن و زیبنین(ع) / خون چکد از فرق هماى على . . .
شد کشته بمحراب عبادت حید / هر دیده بحال مرتضی می گرید
بـا گفتن “قد قتل” ز جبریل امین / در خلد برین خیر نساء می گرید . . .
ای خدا شیعه دلش محزون است / از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد / سحر آخر مولا باشد . . .
دنیای دنی، جای کسی همچو علی نیست / آغشت به خون، روی جهانتاب علی را
تا رد نکند خالق او، خواهش اورا / ز آن رنگ شهادت زده، محراب علی را . . .
به شهر کوفه در محراب طاعت / علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر / بخون شد غوطه ور ساقی کوثر . . .

نظرات شما عزیزان: